اهمالکاری در دانشآموزان

اهمالکاری، عبارت است از به تأخیر انداختن یا اجتناب کردن از انجام تکالیف و کارهای روزمره و تعلل در اتمام و تکمیل آنها. به بیان دیگر، به تعویق انداختن کار مقرری که میبایست در زمان معین، پایان مییافت ولی به علل مختلف انجام نپذیرفته است.
انواع متداول اهمالکاری در دانشآموزان:
1- موکول کردن تکالیف به آینده با امید به زیاد بودن فرصتها برای جبران
2- نادیدهگرفتن اهمیت تکالیف و ضرورت اجرای مسئولیتها
3- برآورد نادرست از سختی تکالیف (دشوار یا آسان شمردن بیشازحد آنها)
4- بیاهمیت دانستن تأثیر اجرای دقیق و بهموقع تکالیف بر زندگی آینده
5- جایگزین نمودن امر مهم بهجای امر مهمتر (شستن ظرفها بهجای انجام تکالیف درسی)
6- طولانی کردن یا اصطلاحاً برش دادن زمان استراحت (خودآگاه یا ناخودآگاه)
7- تمرکز بیشازحد بر بخشی کوچکی از تکالیف، بهجای اجرای کامل همه آنها
8- فرافکنی و مسئولیتگریزی، به بهانه عدم پیشرفت یا نتیجهگیری لازم
9- تحقیر و تحمیق وظایف محوله در جهت موجه سازی عدم انجام آن! (مثلاً این جمله: درسخواندن چه فایدهای دارد، الآن پول حرف اول را میزند.)
10- پراکندهکاری و مهمسازی امور کماهمیت (تلویزیون، اینترنت، تلفن و…)
عواملی که در اهمالکاری نقش دارند:
1- ناشی گری که شخص به علت عدم مهارت در انجام کار و ترس از خرابکاری، کارش را به تعویق میاندازد.
2- عادت به تعویق انداختن کار که بهصورت امری عادی درآمده و حتی از آن لذت هم میبرد. چون بهمنزله فرار از زحمت و کار، تلقی میشود. مثلاً دانشآموز با خود میگوید که شب امتحان، میخوانم و کار چند ماه را در یکشب انجام میدهم.
3- شرایط نامساعد جسمی و روحی، مثل بیماری یا خستگی ذهنی که سبب تعویق انجام کار میشود.
4- فراموشی به دلیل عدم توجه به هدف یا اهداف مشخص.
5- بیانگیزگی و عدم علاقه به انجام کار محوله.
6- عدم تعصب و غیرت لازم برای انجاموظیفه
7- سردرگمی به دلیل عدم برنامهریزی دقیق و نهایتاً موکول کردن کار به آینده بهعنوان آسانترین راهحل.
8- عدم نظارت و فقدان سیستمی بازخواست کننده جهت اجرای بهموقع وظایف.
9- تنبلی و سستی، علیرغم آگاهی از ضرورت انجام بهموقع تکالیف.
10- جلوگیری از عذاب وجدان: دانشآموز برای اینکه برای عدم انجام بهموقع وظیفهاش، عذاب وجدان نداشته باشد، کارش را به آینده موکول میکند و دائماً ابراز میدارد که در آینده آن را انجام خواهد داد و درواقع تلخی عدم انجام بهموقع وظیفهاش را با شیرینی کاذب احتمال انجام آن در آینده، تعویض میکند. هرچند که امکان انجام آن در آینده وجود نداشته باشد تا بهاینترتیب احساس بهتری داشته و اندکی از زیر فشار روانی خارج شود.
11- ترس از شکست و اجتناب از رویارویی با پیامدهای احتمالی آن.
12- احساس آسیب جسمی و روانی ناشی از فشار کار:
بسیاری از افراد اهمالکار بهمحض اینکه فشار کار را زیاد میبینند، انجام آن را به آینده موکول میکنند و به اقداماتی چون استراحت و تفریح پناه میبرند تا احساس آرامش بیشتری داشته باشند.
13- عدم تحمل و صبر لازم:
گاهی افراد اهمالکار با کوچکترین اتفاق منفی در حین انجام مسئولیتها، با بزرگنمایی مشکلات، کارشان را به تعویق میاندازند تا زیر بار کمترین فشارها نیز قرار نگیرند.
14- کمالگرایی و اجتناب از ارزیابی تواناییهای شخصی توسط دیگران:
چون فرد کمالگرا اعتقاد به انجام کامل و بدون نقص امور دارد و همواره دارای انتظارات غیرواقعگرایانه و افراطی از خود است، از انجام امور هرگز راضی نخواهد بود و همیشه از دست نیافتن به ملاکها و استانداردهایی که برای خود از قبل تعریف کرده است، میترسد؛ بنابراین یکی از عکسالعملهای طبیعیاش تعویق امور محوله خواهد بود.
15- دستکم گرفتن تواناییها و مهارتهای فردی (عدم خودباوری)
16- به تأخیر انداختن کار به امید انجام بهتر و دقیقتر آن! گاهی افراد اهمالکار بهاشتباه فکر میکنند که اگر کاری را به تأخیر بیندازند، میتوانند آن را بهتر و دقیقتر انجام دهند.
17- عوامل مزاحم:
الف: عوامل مزاحم ذهنی: مرگ نزدیکان، طلاق در خانواده و…
ب: عوامل مزاحم محیطی: فضای نامناسب در خانه یا محل کار، جا افتادن فرهنگ کمکاری و فرار از مسئولیت در اجتماع و محیط اطراف، تأثیر دوستان بیقیدوبند و…
ج: عوامل فیزیکی: گرسنگی، تشنگی، سردرد و…
18- باورهای منفی نسبت به خود:
طبیعی است وقتی دانشآموز به خود تلقین میکند که موفق نمیشود، دچار بیانگیزگی شده و بهعنوان اولین اقدام، به اهمالکاری روی میآورد.
19- حجم بالای تکالیف محوله:
که معمولاً فرد بدون توجه به تواناییهای خود و حجم بالای تکالیف و مسئولیت انجام آنها را میپذیرد و پس از مدتی چون از عدم امکان اجرای بهموقع آنها مطمئن میشود و اصطلاحاً از پس کارها برنمیآید، به اهمالکاری روی میآورد. در مورد دانشآموزان، در صورت سپردن حجم بالایی از کار و تکالیف به آنها (بدون برنامه با درنظرگرفتن زمان لازم و تکالیف سایر معلمین) ممکن است به دلیل استیصال و عدم توانایی در انجام وظایف و تکالیف، به اهمالکاری روی آورند و کلاً کار را رها کنند و اصطلاحاً از ادامهٔ کار، زده شوند.
20- بینظمی در برنامهریزی و اجرا:
یکی از مهمترین مواردی که در دانشآموزان موجب اهمالکاری آنها میشود، آشفتگی و بینظمی در برنامههای آنهاست بهگونهای که موجب انباشتگی تکالیف و فشار برای جبران آنها میشود که معمولاً با گریز دانشآموز از زیر بار مسئولیت و پناه بردن به اهمالکاری همراه است. به عبارتی آنقدر حجم تکالیف و میزان عقبافتادگی زیاد میشود که دانشآموز ترجیح میدهد بهجای برنامهریزی و انجام وظایفش، به استراحت و تفریح بپردازد و اصطلاحاً بهجای حل مسئله، صورتمسئله را پاک کند. در چنین مواردی، اولین تظاهر فرد، اهمالکاری و موکول کردن کار، به آینده خواهد بود، آنهم آیندهای که هرگز نخواهد آمد.
پیامدهای اهمالکاری
استرس، احساس گناه، احساس بیکفایتی، افسردگی، ازدستدادن احساس سودمند بودن، قرارگرفتن در شرایط بحرانی و آزار دیگران به دلیل عدم انجام مسئولیتها و تعهدات.
راههای مبارزه با اهمالکاری
1- روش معکوس:
به دانشآموز، آموزش دهید تا بهجای اینکه در ذهن همه چیز را بر وفق مراد ببیند، تصور کند که در صورت انجام ندادن کار، اوضاع به بدترین شکل ممکن تغییر خواهد کرد. چنین تصوری، برای اقدام به انجام کار، به او انگیزه خواهد داد. (نوعی اضطراب مفید که محرکی برای انجام تکالیف و وظایف او خواهد بود).
2- روش استفاده از مدیریت زمان:
منظور از آن، اداره کردن و کنترل رفتارهای خود بهمنظور جلوگیری از هدردادن وقت و انرژی است. در این شیوه دانشآموز باید هدفهای روشن و مشخصی را انتخاب نموده و برحسب اهمیت، آنها را درجهبندی کند و سپس زمانی را برای انجام آن در نظر بگیرد و این وقت را باید فقط به انجام آن کار اختصاص دهد.
3- روش ابتدا سختترین:
باید به دانشآموز، آموزش داد که دشوارترین کارهای به تعویق افتادهٔ خود را انتخاب کرده و ابتدا آنها را انجام دهد. بهاینترتیب با غلبه بر ترس از شکست، روحیه بهتری داشته و با امیدواری بیشتری سایر امور را انجام خواهد داد.
4- «روش طرح پنجدقیقهای آلیس»:
در این روش از دانشآموز میخواهیم تا برای انجام هر کاری، آن را به مراحل مختلف تقسیم کند و این مراحل را روی کاغذ بیاورد. اگر احساس کرد که به شروع کار علاقه ندارد، باید با خود بگوید، با تمام جدیت و تمرکز فقط پنج دقیقه وقت میگذارم و بعد رهایش میکنم. بهاینترتیب ممکن است پس از مدت پنج دقیقه در کار خود غرق شود و تفکر غیرمنطقی مبنیبر دشوار بودن کار و یا کسالتآور بودن آن را به فراموشی بسپارد. به همین دلیل، همواره توصیه میشود دانشآموز بلافاصله پس از نشستن پشت میز، مطالعه را شروع کند. بهعبارتدیگر، بر مبنای طرح آلیس اگر دانشآموز بتواند پنج دقیقه اول از زمان مطالعه را بهسلامت پشت سر بگذارد (با حداکثر کیفیت)، ادامه مطالعه مؤثر برای او آسانتر خواهد بود؛ بنابراین، از او میخواهیم بهجای آنکه به پایان کار فکر کند، به کارهایی که همین حالا میتواند انجام دهد، مشغول شود.
5- «تکنیک خرد کردن کار»:
در این روش، به دانشآموز توصیه میشود تا بخش کوچکی از تکالیف را که میتوان آنها را در سی دقیقه انجام داد، انتخاب کند و بلافاصله بعد از انجام این بخش از کار، پاداشی برای خود در نظر بگیرد. این پاداش ممکن است گوشکردن به موسیقی، قدمزدن و… باشد. بهاینترتیب، داوطلب در هر مرحله سیدقیقهای بهجای استرس ناشی از سختی تکالیف، بر لذتی که در انتهای هر مرحله در انتظار اوست، متمرکز خواهد شد و نسبت به مطالعه خود احساس بهتری خواهد داشت.